سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : وحید محمدی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن
قالب شعر : غزل

گـوشۀ خانۀ خود جـای به بـستر دارد            مثل زهرا شده و دست روی سر دارد

دختر فـاطمه و حـیدر کـرار است این            عـفّـت فـاطـمـه و هـیـبت حـیـدر دارد


زینت حیدر و پیغـامـبر کرب‌و‌بلاست            اینکه در جان خود اوصاف پیمبر دارد

گریه گریه همۀ بستر او تر شده است            مثل یک لالـۀ مجـنون، دل پرپر دارد

لحظه لحظه همۀ خـاطره‌ها در ذهنش            یـادی از پَـر زدن سـورۀ کـوثـر دارد

گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش            یاد دیـوار و دری روضـۀ مـادر دارد

همۀ عمر به دل عشق حـسینی پرورد            به لبـش ذکـر حـسیـن تا دم آخـر دارد

ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد            قامتـش تا شده، درد کـمـر و سر دارد

بدنـش را طـرف سایـه نـیـاریـد فـقـط            سـیـنـه‌ای داغ تـر از داغ بـرادر دارد

به روی سیـنۀ او، پـیـرهـن خونـیـنـش            زیر لـب زمـزمۀ روضۀ حـنجـر دارد

زیر لب زمزمه می‌کرد: خدایا... نزنید            «این هـلال سر نی آمده دخـتر دارد»

دخـتـران عـلی و فـاطـمه در بـازارند            صورتش سوخته زینب؛ غم معجر دارد

نقد و بررسی